فراموشت نمیکنم...

ساخت وبلاگ

اینجاروکردم دفترچه خاطرات خودم که هرچی دوست دارم بنویسم نظرخصوصی ندید چون به اسم خودتون عمومیش میکنم حالا خوددانید
این روزگار میگذرد همچون ابها دررود پس به فکر زلال بودنش باش و درگذر لحظه ها زندگی را بروفق مراد خود کن
برای نگفتن آنقدرحرف دارم که زبان حوصله ام سر رفته است

و برای نوشتن نیزآنقدرکه قلم میان انگشتانم به خواب میرود...

سرنوشت ننوشت گر نوشت چه نوشت
حال وروزم راببین ازروزگارم مپرس!

اینجا خانه‏ ی من است،

کسی هرگز نمیداند چه سازی میزند فردا؟
چه میدانی تو از امروز ؟
چه میدانم من از فردا ؟
همین یک لحظه را دریاب که فردا میشویم تنهای تنها ...


شايد رها

شايد بسته

كمي تنها

كمي نزديك

گاهي خوش

گاهي شاد

بايد كه باشم

در اين زندگاني

همراه گاهي

شايد كمي رهايي

........................................................
..........................................................
تقدیم به رفیق نیمه راهی که برای دوری بهانه ای زشت تراشید
خسته ام از دروغ
خزان زده ام از رفاقت
زخم خورده ام از عشق
در این کویر بی کسی نیست همراهی...
که بگوید آشنا چه غریب افتاده ای
نیست خورشیدی که حیات عشق را بهاری دوباره بخشد...
____________________
هوای گله نیست ,گر هم گله ای هست , دگر حوصله ای نیست...
_____________________
شنيدي؟
مهم نبود..!
فقط صداي شکستنم بود...
شايد روزي بگويي حالم از نامت بهم مي خورد
اما روزي نمي آيد که رهااميد نفسش را به فراموشي بسپارد!
به احترامت شدم تنها!
و مي مانم تا آخر دنيا...
تنهاي تنها...
بخند...

 

--------------------------------------------------------------------------------

بنویسیم از مرگ
که مرگ آغاز زیباییست یا پایان زیبایی ؟
بنویسیم از مرگ
و نترسیم از مرگ
که مرگ در همین نزدیکی پشت دیوار رهایی
پشت آن لحظه زیبا
پشت آن خداحافظی کوچک ما
زنده مانده
و می کشد انتظار
تا بگیریم دستش را آرام آرام
...................................................
بی تو / با تواگه بی تو تنهام

گوشه ای نشستم

تو ای تو وجودم
بی تو با تو هستم

اگه سبز سبزم تو هجوم پاییز

ذره ذره ی من از تو شده لبریز

ای همیشه همدم واسه درد دلهام

عطر تو همیشه جاری تو نفس هام

ای که تارو پودم از یاد تو بی تو

با منی ولی باز دوری مثل ابر ها

بی تو با تو بودن شده شب و روزم بی تو اما یادت بامنه هنوزم

تویی توی حرف هام تویی تو نفس هام ولی جای دستات خالی تو دستام
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تنهایی و تنهایی کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!

ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند

ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!

درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!

و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم

درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!

کسی حال من تنها نمی پرسد

ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!

که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
..................................................................................
..................................................................................

اين وبلاگ آميزه احساس من تفكر من و دنياي تنهايي هاي من است
شايد كه هرگز نخواني اش شايد هم روزي تصادفي و يا حتي دست تقدير كاري كند كه بتواني آن را بخواني.
عشق آرام و آهسته ، بیصدا و پاک وارد قلبت می شود و تا می آیی به خودت بیایی می بینی که دلباخته شده ای ، دلت را برده حضرت عشق و تو دور از او در حسرت حتی دیدارش در حسرت لبخندش ، بوسه اش و مهربانی اش احساست را نقش می بندی بر سینه سپید صفحات و می نویسی و می نویسی به امید آنکه او بیاید و بخواند و بداند که چه آتشی در دل تو روشن کرد. پناه می بری به سرزمین رویا و او را در رویا جستجو می کنی و لحظه هایی که نمی توانی او را با خویش داشته باشی با رویایش دلخوش می شی گاه در کوه ، گاه پشت میز کار ، گاه در خانه و ...
و این وبلاگ تنها نتیجه مهر و عشق زیبایی است که من به دست اوردمش.
با تمام عشقم به تو می نویسم و دوستت دارم به رنگ سپید
این وبلاگ را صرفاً بخاطر عشقم نگاشته ام و قسمت نظرخواهی باز است تا صرفا فقط و فقط نظر عزیزم رو روزی ببینم . به هیچ نظر ، توضیح یا سوالی پاسخ داده نخواهد شد مخاطب من فقط عزیزم است نه هیچ کس دیگر.
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

خدایا آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهایم گذاشت در تنها ترین تنهاییش تنهایش نذار...
ما را در سایت خدایا آنکه در تنهاترین تنهاییم تنهایم گذاشت در تنها ترین تنهاییش تنهایش نذار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohkredi بازدید : 116 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 13:46